نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به گزارش مدیریت ارتباطات شورای اسلامی شهر و شهرداری خوی، متن پیام شهردار خوی به این شرح است:
“یا مُقلّب القُلوبِ و الاَبصار یا مُدبر اللیل و النّهار یا مُحوّل الحَول و الاَحوال حَوّل حالِنا اِلی اَحسن الحال”
بهار، نماد تجلی اراده ی الهی در باز آفرینش طبیعت است و نوروز طلیعه تولدی دیگر و طلوع مجدد حیات در جان عالم و آدم است.
مجموعه مدیریت شهری در سال ۱۴۰۲ با نقشه راه اعضای محترم شورای اسلامی شهر و حمایت های بی دریغ دولت مردمی آیت الله رئیسی، استاندار آذربایجان غربی، امام جمعه محترم شهرستان خوی و معاون استاندار و فرماندار ویژه شهرستان خوی برای آبادانی هر چه بیشتر شهر خوی تلاش کرد. در سال ۱۴۰۳ تلاش خواهیم کرد تا خدمات بیشتر و مهم تری برای توسعه و پیشرفت هرچه بیشتر این خطه سربلند ایران زمین انجام دهیم و نیز با توجه به دستورها و برنامه های ابلاغی توسط مسئولین فرادستی که در راستای تحقق شعار سال ۱۴۰۳ تبیین و ابلاغ خواهد شد حرکت نموده و شهرداری خوی نیز به همین منظور قطعا برنامه ریزی های موثرتری خواهد کرد.
اینجانب به نوبت خود فرارسیدن بهار طبیعت و سال نو را به پیشگاه امام عصر(عج)، رهبری معظم انقلاب، ملت شریف ایران اسلامی، مردم ولایتمدار، شهیدپرور و انقلابی شهر خوی، خدمتگزارن نظام مقدس جمهوری اسلامی به ویژه ریاست محترم جمهوری و استاندار محترم آذربایجان غربی، خانواده معظم شهدا، ایثارگران و جانبازان سرافراز، به خصوص خانواده بزرگ شهرداری خوی تبریک عرض مینمایم و از درگاه خداوند تبارک و تعالی برای همگان سالی سرشار از رستگاری، سلامتی، شادکامی و رحمت و برکت خواستارم.
حسن نصراله پور
شهردار خوی
پیام تبریک شهردار خوی بمناسبت عید نوروز
همزمان با هفته نیروی انتظامی، اولین یادواره شهدای فراجا شهرستان خوی با حضور مسئولین استانی و شهرستانی، اعضای شورای اسلامی شهر و شهردار خوی برگزار شد.
رئیس، اعضای شورای اسلامی شهر و شهردار خوی به مناسبت هفته نیروی انتظامی پیام تبریک صادر نموده و این هفته را گرامی داشتند.
رضا موسی خانی معاون امور زیربنایی و ترافیک شهردار خوی گفت: همزمان با بازگشایی مدارس، عملیات آسفالتریزی در ۹ مدرسه خوی به پایان رسید تا دانشآموزان سال تحصیلی تازه را در محیطی ایمنتر آغاز کنند.
یادش بخیر از وقتی تاتی تاتی راه رفتن را آموختم تا زمانیکه قدم به مدرسه بگذارم شب های چله و دیدارهای نوروزی چشم به در می دوختم که آقا مصطفی شاگرد پدرم به دیدارمان بیاید...