یادداشت؛

عمو صادق و چراغ‌هایی که در تاریکی خوی خاموش نمی‌شوند

عمو صادق

شهر که به خواب می‌رود، زندگی هنوز ادامه دارد…
خیابان‌های خلوت، چراغ‌های زرد کم‌نور و صدای آرام جارو بر آسفالت، روایت مردانی است که همیشه بیدارند؛ مردانی که شاید نامشان در هیچ تیتر خبری نیاید، اما هر صبح، نتیجه‌ی زحماتشان را در تمیزی شهر می‌بینیم.

در دل همین سکوت شب‌های خوی، عمو صادق، یکی از پاکبانان قدیمی شهر، سال‌هاست که با لباس نارنجی‌اش، در میان برگ‌های خیس و زباله‌های پراکنده قدم می‌زند؛ می‌گوید: ما وقتی مردم خوابن، تازه کارمون شروع می‌شه… چون شهر صبح باید تمیز بیدار شه.

چند شب پیش، موقع بارش باران، عمو صادق در محله‌ی امام مشغول باز کردن جوی آبی بود که با زباله بسته شده بود. جوی‌ای که نه از باران، که از بی‌توجهی ما پر شده بود. بطری‌های پلاستیکی، لیوان‌های یکبار مصرف، پاکت چیپس، پوست میوه و حتی کیسه‌های نایلونی..

همین چیزهای کوچک که ما شاید بی‌خیال، از پنجره ماشین بیرون می‌اندازیم، همان لحظه می‌تواند راه آب را ببندد و زحمت چندساعته برای پاکبان‌ها درست کند.

عمو صادق با لبخند تلخی گفت: وقتی آب بالا می‌زنه، من می‌رم توی جوی، چون اگه بازش نکنم، نصف خیابون پر آب می‌شه.
ولی دلم می‌گیره وقتی می‌بینم این زباله‌ها رو خود مردم انداختن. انگار شهر خودش رو اذیت می‌کنه…

همین جمله ساده‌اش، همه چیز را گفت.
ما گاهی فراموش می‌کنیم که شهر، خانه‌ی ماست و هر زباله‌ای که در خیابان یا جوی می‌افتد، مثل انداختن آشغال در اتاق خودمان است.

وقتی زباله فقط زباله نیست

این زباله‌های کوچک، فقط باعث زشتی چهره‌ی شهر نمی‌شوند. با باران، وارد جوی‌ها می‌شوند، راه آب را می‌بندند، باعث آب‌گرفتگی و حتی سیلاب در محلات پایین‌دست می‌شوند. در تابستان، بوی بد و آلودگی درست می‌کنند، و در زمستان، خطر لغزش برای پاکبان‌ها به همراه دارند. گاهی همین اتفاق‌ها، به آسیب‌های جدی برای نیروهای خدمات شهری منجر می‌شود.

در حالی که همه ما دوست داریم خوی همیشه تمیز، آرام و زیبا بماند، کافی است سهم کوچک خودمان را انجام دهیم: زباله را در جای خودش بیندازیم، در تفکیک زباله همکاری کنیم، و از ریختن زباله در کوچه‌ها و جوی‌ها خودداری کنیم.

تلاشی بی‌صدا، اما بی‌وقفه

در چند سال گذشته، شهرداری خوی برای بهبود وضعیت خدمات شهری، طرح‌های زیادی را اجرا کرده است؛ از ساماندهی محل دفن زباله و مدیریت پسماند تا لایروبی مستمر آبروها و راه‌اندازی برنامه‌های تفکیک از مبدأ.
اما هیچ کدام از این‌ها بدون همکاری مردم به نتیجه نمی‌رسد.

پاکیزگی شهر، فقط وظیفه‌ی شهرداری نیست، بلکه نشانه‌ی فرهنگ و شعور جمعی ماست.

اگر ما به اندازه‌ی یک قدم، با آن‌ها همراه شویم، شهرمان چندین قدم جلو می‌افتد.

خوی، خانه‌ی ماست

هر صبح که از خانه بیرون می‌رویم و خیابان‌ها تمیز و آرام‌اند، شاید بد نباشد یادمان بیاید: کسی پیش از ما، در همان خیابان ایستاده بوده و با زحمت و عشق، آن را تمیز کرده است.

کسی که شاید در سرمای سحر، با دست‌های یخ‌زده و کفش‌های خیس، فقط به یک چیز فکر کرده: این شهر باید تمیز بماند.

آن کسی یکی از همین پاکبان‌های خوی است؛ کسانی مثل عمو صادق که بی‌هیاهو، اما با عشقی بزرگ، چراغ شهر را روشن نگه می‌دارند.

بیایید قدرشان را بدانیم،
قدر تمیزی شهرمان را بدانیم،
و یادمان نرود:
خوی، خانه‌ی ماست؛
و خانه را باید با دل جارو زد، نه بی‌تفاوتی.

شهرداری

عمو صادق و چراغ‌هایی که در تاریکی خوی خاموش نمی‌شوند