نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به گزارش مدیریت ارتباطات شورای اسلامی شهر و شهرداری خوی، حسن نصراله پور با اشاره به جزئیات این خبر، افزود: در ادامه این نهضت، یک پلاک در پشت راهنمایی و رانندگی که در کوچه ادیب واقع شده بود، پس از طی مراحل تملک، آزادسازی و مورد مسیرگشایی قرار گرفت.
وی با بیان اینکه مساحت پلاک آزادسازی شده ۴۲ مترمربع بوده است، اظهار داشت: رایزنی‌ها برای تملک و مسیرگشایی سایر پلاک‌های موجود در این مسیر نیز ادامه دارد تا بتوانیم این پروژه را به طور کامل به اتمام برسانیم.
شهردار خوی از ادامه روند اجرای پروژه‌های نهضت مسیرگشایی در این شهر خبر داد و عنوان کرد: با حمایت تمام قد اعضای شورای اسلامی شهر، شاهد پیشرفت‌های خوبی در این زمینه هستیم و بزودی شریان های اصلی و فرعی جدید زیر بار ترافیک خواهد رفت.
نصراله پور در ادامه به پروژه‌های شاخص مسیرگشایی اجرا شده در دوره فعلی اشاره کرد و گفت: کمربندی شهید سلیمانی، میدان امام حسین (ع)، کوچه های حاتم خان، امین دیوان و تلگراف از جمله پروژه‌هایی هستند که در قالب این نهضت به اجرا درآمده‌اند.
وی همچنین با اشاره به آخرین وضعیت کوچه امیر، بیان داشت: این کوچه پس از پنج دهه انتظار، تنها به یک پلاک برای آزادسازی نیاز دارد تا به خیابان ۱۶ متری تبدیل شده و شاهد تاثیر مثبت آن بر کاهش بار ترافیکی شهر باشیم.
شهردار خوی در پایان ضمن ابراز امیدواری، خاطرنشان کرد: با تلاش شبانه‌روزی مجموعه شهرداری و با همکاری و حمایت شورای اسلامی شهر، شاهد تحولات چشمگیر در زیرساخت‌های شهری و ارتقای کیفیت زندگی شهروندان خوی هستیم و تا این شهر را به جایگاه اصلی خود برسانیم.
آزادسازی پلاک جدید در پشت راهنمایی و رانندگی
همزمان با هفته نیروی انتظامی، اولین یادواره شهدای فراجا شهرستان خوی با حضور مسئولین استانی و شهرستانی، اعضای شورای اسلامی شهر و شهردار خوی برگزار شد.
رئیس، اعضای شورای اسلامی شهر و شهردار خوی به مناسبت هفته نیروی انتظامی پیام تبریک صادر نموده و این هفته را گرامی داشتند.
رضا موسی خانی معاون امور زیربنایی و ترافیک شهردار خوی گفت: همزمان با بازگشایی مدارس، عملیات آسفالت‌ریزی در ۹ مدرسه خوی به پایان رسید تا دانش‌آموزان سال تحصیلی تازه را در محیطی ایمن‌تر آغاز کنند.
یادش بخیر از وقتی تاتی تاتی راه رفتن را آموختم تا زمانیکه قدم به مدرسه بگذارم شب های چله و دیدارهای نوروزی چشم به در می دوختم که آقا مصطفی شاگرد پدرم به دیدارمان بیاید...