نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به گزارش مدیریت ارتباطات شورای اسلامی شهر و شهرداری خوی، به گزارش مدیریت ارتباطات شورای اسلامی شهر و شهرداری خوی، در این آئین از آثار خوشنویسی استادمحمدباقر جعفرزاده بیلواری با شعر شعرای نامی خوی و با مضمون شمس تبریزی و خوی رونمایی و شعرای پیشکسوت خوی، هاشم عابدی، بهرام صاحبدل، گیو قهرمانزاده، محمد شاهویردی و حمید واقفی اشعار خود را قرائت کردند.
حسن نصراله پور شهردار خوی در این آیین ضمن خوش آمدگویی گفت: در مقوله‌های مختلف، هنر به عنوان یک مدل محرکه در موضوعات فرهنگی می‌تواند در تعالی آن جامعه موثر باشد.
وی در ادامه افزود: در هر آئینی هنر به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل محرکه فرهنگ آن کشور محسوب می‌شود.
نصراله پور تصریح کرد: هنر همراه با موضوعات اجتماعی، شرایطی را ایجاد می‌کند که در تمام فاکتور‌های انسانیت تاثیر‌گذار است و لذا بایستی قدردان هنرمندان و آثار آنان باشیم.
هادی سعیدی فر رئیس حوزه هنری استان آذربایجان غربی نیز در این آیین بیان داشت: خوشنویسی یکی از شاخص‌ترین هنرهای دنیا محسوب می شود و استان ما نیز از حیث اساتید مطرح و توانمند این حوزه غنی است.
وی ادامه داد: وجود آثار هنری فاخر و ارزشمند در عرصه های مختلف از جمله شعر و خوشنویسی در شهر فرهنگی و تاریخی خوی، نویدبخش توسعه فرهنگی را در این خطه می دهد.
اجرای گروه موسیقی ماهور، شعرخوانی و رونمایی از آثار خوشنویسی از جمله برنامه های این مراسم بود.
در پایان این آیین با اهدای لوح و هدایای فرهنگی از استاد جعفرزاده بیلواری وشعرای حاضر در برنامه تجلیل شد.
آیین رونمایی از آثار خوشنویسی محمدباقر جعفرزاده بیلواری و شب شعر و موسیقی در خوی برگزار شد
همزمان با هفته نیروی انتظامی، اولین یادواره شهدای فراجا شهرستان خوی با حضور مسئولین استانی و شهرستانی، اعضای شورای اسلامی شهر و شهردار خوی برگزار شد.
رئیس، اعضای شورای اسلامی شهر و شهردار خوی به مناسبت هفته نیروی انتظامی پیام تبریک صادر نموده و این هفته را گرامی داشتند.
رضا موسی خانی معاون امور زیربنایی و ترافیک شهردار خوی گفت: همزمان با بازگشایی مدارس، عملیات آسفالت‌ریزی در ۹ مدرسه خوی به پایان رسید تا دانش‌آموزان سال تحصیلی تازه را در محیطی ایمن‌تر آغاز کنند.
یادش بخیر از وقتی تاتی تاتی راه رفتن را آموختم تا زمانیکه قدم به مدرسه بگذارم شب های چله و دیدارهای نوروزی چشم به در می دوختم که آقا مصطفی شاگرد پدرم به دیدارمان بیاید...